معنی جیر انگتن - جستجوی لغت در جدول جو
جیر انگتن
پایین انداختن
ادامه...
پایین انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جر انگتن
بالا انداختن
ادامه...
بالا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش انگتن
جلوانداختن، پیش انداختن
ادامه...
جلوانداختن، پیش انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
تیر بنگتن
تیر انداختن، تیراندازی
ادامه...
تیر انداختن، تیراندازی
فرهنگ گویش مازندرانی
مار انگتن
قبل از دوشیدن شیر، گوساله را با مادرش همراه کردن
ادامه...
قبل از دوشیدن شیر، گوساله را با مادرش همراه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جا انگتن
جا انداختن
ادامه...
جا انداختن
فرهنگ گویش مازندرانی
ری انگتن
راهی کردن
ادامه...
راهی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
گیرانگتن
عادت دادن، به دام انداختن، گیرانداختن
ادامه...
عادت دادن، به دام انداختن، گیرانداختن
فرهنگ گویش مازندرانی